آرزوهای از دست رفته
شنبه, ۱۸ دی ۱۳۹۵، ۰۷:۲۲ ب.ظ
همیشه دوست داشتم نویسنده باشم .
مثل بقیه به جایزه نوبل و کافکا و مارکز فکر نمیکردم .
بهشتم دارن شان و امیلی رودا و سرزمین هابیت های تالکین بود !
عاشق این بودم که یک روز قلم دستم بگیرم و برای بچه ها از دنیای جادویی و هیجان انگیز درون ذهنم بنویسم .
قوانین مسخره ی فیزیک را بشکنم و هر ناممکنی رو ممکن کنم .
اما خیلی طول نکشید که بفهمم بچه های امروز فحش های رکیک حاجی لند و ترانه های دیس-لاو تتلو را به هری پاتر و چوب جادویش ترجیح میدهند .
بچه هایی که منتظر دعوت نامه هاگوارتز نیستند ، اینکه دایناسورها چرا منقرض شدند برایشان جالب نیست و پشت کمدشان را به امید یافتن دریچه ای به سمت نارنیا نمیگردند .
احتمالا ته آرزویشان داشتن گوشی آیفون و عکس دونفره با سلبریتی محبوبشان است !
بچه هایی که جلوی کودک درون خیلی از ما بزرگترها کم می آورند .